چرا نمیتونم جدا شم؟
چرا در یک رابطه ناسالم میمانیم؟
چطوری ازش دل بکنم
برای بیشتر افراد فراموش کردن رابطه عاطفی واقعاً سخت و طاقت فرسا است.در ابتدا باید به دلایلی اشاره کنیم که چرا شما نمیتوانید از عشقتان و رابطه عاطفی دست بکشید و بیخیال او شوید.
ممکن است باورهای اشتباهی درباره رابطه و شکست عاطفی داشته باشید که به علت وجود این باورها نتوانید پس از این شکست، به درستی تصمیم بگیرید.
وابستگی بیمارگونه، ترس از تنها شدن، فداکاری برای فرزندان؛ اینها برخی از دلایل کسانی است که درگیر رابطه های عاطفی به بن بست رسیده اند.
از دیگر دلایل:
اولین عشق شما بوده است
ارتباط عاطفی اول معمولا با هیجانات زیادی همراه است. فراموش کردن عشق اول کمی دشوار است، چراکه شما برای اولین بار بسیاری از احساسات و رفتارها را تجربه میکنید. این تجربه های شیرین و لذتبخش بخش زیادی از زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهند. به همین دلیل فراموش کردن عشق اول بسیار دشوار است.
در رابطه سرمایه گذاری زیادی کردید
سرمایه گذاری فقط مادی نیست و زمانی که دونفر وارد رابطه عاطفی میشوند سرمایه گذاری عاطفی نیز اتفاق میافتد. این نوع سرمایه گذاری میتواند شامل زمان، هزینه های مالی و معنوی و حتی جسمانی باشد که شما در این رابطه صرف کردید. اما همیشه میزان این سرمایه گذاری ها در دونفر به یک میزان نیست. اگر شما سرمایه گذاری بیشتری در رابطه عاطفی کرده باشید، مطمئناً فراموش کردن این رابطه و دل کندن از طرف مقابل برایتان سخت تر خواهد بود.
از آینده بدون او میترسید
آینده ای که با او قصد ساختنش را داشتید، بدون او برایتان ترسناک است. جسم و روان شما روی طرف مقابل حساب ویژه ای باز کرده بود که او یک فرد همیشگی در زندگیتان است، اما حالا او نیست و شما به شدت از آینده بدون او میترسید. به همین دلیل ممکن است حتی بعد از قطع رابطه اصرار زیادی برای برگشتن او داشته باشید.
فکر میکنید او خاص و منحصر به فرد است
علاقه شما به یک شخص باعث میشود او را فردی منحصر به فرد و خاص در نظر بگیرید و حتی ایرادات رفتاری و یا ضعف های او را نبینید. به همین دلیل تصور میکنید که دیگر مانند او کسی پیدا نمیشود و او تنها فردی بوده که شما او را دوست داشتید و بهترین گزینه شما بوده است. این تصور نیز باعث میشود که نتوانید از او دل بکنید.
ویژگی های رابطه ی عاطفی سالم چیست؟
رابطه ای که در آن دو نفر به طور نسبی استقلال خودشان را حفظ کنند؛ رابطه ای که در آن دلبستگی و عشق، احساس همدلی و صمیمیت حاکم باشد.
«دلبستگی و عشق را در رابطه نباید با وابستگی اشتباه گرفت. وابستگی تا میزانی میان دو نفر که همدیگر را دوست دارند، ایجاد میشود. اما اگر عامل تعیین کننده شود که یکی تنها بر اساس وابستگی، خودش را مجبور به ادامه رابطه بداند، آن رابطه سالم نیست».
“احساس همدلی”، “وارد دنیای هم شدن” و “فهم دیگری” را هم نباید با این مسئله اشتباه گرفت که «یک نفر در رابطه موظف باشد با هر چه که طرف مقابل میخواهد، موافقت کند.»
تعریف صمیمیت در رابطه عاطفی: «صمیمیت را نباید با کنترل کردن اشتباه گرفت. صمیمیت یعنی فرد بتواند درباره خودش و احساساتش صحبت کند.»
عشق گاهی با “باهمدرآمیختگی دو نفر” اشتباه گرفته میشود.
«دوست داشتن یکی،شبیه دیگری شدن نیست. وقتی این اتفاق میافتد، یعنی یکی تحت فشار، خواسته های خودش را قربانی رابطه میکند. رابطه سالم، امکان شکوفاشدن را به دو طرف میدهد.»
اما نقش شخصیت فرد در یک رابطه عاطفی چیست؟ «نخستین تجربه های دوستداشتن که با پدر و مادر و در درجه اول با مادر رخ داده، سالم نبوده. فرد، عشق را با دوری و فقدان و رنج و سرزنش تجربه کرده است. وقتی مادر محبت را مشروط کرده (اگر غذا نخوری دوستت ندارم)، از هراسِ از دست دادن عشق دیگری، فرد یاد گرفته، تنها راه نگه داشتن این عشق، تن دادن به امیال دیگری است.»
فردی برآمده از این تربیت و فرهنگ «میخواهد تجربه ای را که در دوران کودکی داشته (که بیشتر در مورد مردان صادق است)، با همسرش، بیمارگونه تکرار کند.» و «این رابطه ی دو فرد بالغ نیست، بلکه تلاشی است برای بازیابی رابطه دوران کودکی. برای چنین فردی [با این گذشته] اگر همسر به تمام خواسته ها تن دهد و به مدل دلخواه نزدیک شود، به عشق ایده آل تبدیل میشود.» برای چنین شخصی، دور شدن و نزدیک شدن به این مدلِ دلبستگی معیار میشود.
ادامه مطلب بعد از فرم رزرو وقت…
فرم رزرو وقت فوری
چرا میمانیم؟
اما چرا افرادی که دچار رابطه های عاطفی ناسالم هستند، ماندن را بر رفتن ترجیح میدهند؟ یک دلیل برمیگردد به شخصیت فرد و مدل های دلبستگی که از کودکی آموخته است.
دلیل دوم به رابطه مربوط میشود: «فرد خودآگاه یا ناخودآگاه برای اینکه طرف مقابل را نگه دارد، ضعیفش میکند، میزان خوددوستی فرد و اعتماد به نفس طرف مقابل را پایین می آورد. رابطه دوستانه اش، روابط اجتماعی، رابطه با خانوادهاش را از بین میبرد. به میزانی که فرد روابط اجتماعی اش را کاهش دهد و به میزانی که سرزنش بشود، توانایی خروج از رابطه هم در او پایین می آید. »
خشونت خانگی و ربط آن با ماندن
خبرگزاری های ایران از رشد خشونت خانگی در ایران گزارش میدهند. وبسایت های درون ایران مینویسند «۶۶ درصد زنان ایرانی دچار خشونت خانگی هستند.» وضعیت تعریف خشونت خانگی هم پریشان تر از آمار آن است. به نوشته روزنامه شهروند، در تنها منبع آماری قابل اعتماد که در سال ۱۳۸۳ در ۲۸ استان در مورد خشونت خانگی علیه زنان در ایران تهیه شد، “قهر و صحبت نکردن شوهر با همسر”، “به کار بردن کلمات رکیک”، “ایجاد محدودیت در ارتباطات فامیلی”، “از بین بردن کرامت انسانی و عزت نفس” و “ایجاد محدودیت در ادامه تحصیل و مهارت آموزی” از نمونه رایج ترین انواع خشونت خانگی عنوان شده اند که پاسخگویان در تحقیق، در زندگی مشترک آن را تجربه کرده اند.
دلایل ادامه رابطه از سوی قربانی خشونت، در کنار ضعف های شخصیتی و تاثیر خشونت بر قدرت عمل قربانی، دلایلی مانند «نبود عوامل اجتماعی مثل قانون حمایت، انجمن های مدنی، از دست دادن حمایت خانواده، و وابستگی مالی» نیز از جمله عواملی هستند که قربانی را در رابطه نگه میدارند.
ترس از آینده یکی از دلایلی است که کاربران زیادی آن را دلیل ماندن در رابطه ی ناسالم و ایستا عنوان کرده اند.
با وجود فرزند در رابطه ناسالم بمانیم یا نمانیم؟
«سردی روابط پدر و مادر و درک احساس گناه در هر دو یا یکی از آنها روی کودک تاثیر میگذارد. کودک سعی میکند پدر و مادر را خوشحال کند. او هم با احساس گناه بزرگ میشود.»
فردگرایی، عامل جدایی؟
نمیتوان از طلاق عاطفی و رابطه ناسالم سخن گفت و سراغ موضوع طلاق نرفت. مسوولان و پژوهشگران حوزه های اجتماعی میگویند، آمار طلاق در ایران صعودی و نگران کننده است. در بسیاری از گزارشها در مورد مقوله طلاق، رسانه های ایران، روی موضوع “فردگرایی” و نقش آن در شکست رابطه ها دست میگذارند.
«فردگرایی اگر امری منفی تلقی شود، به شکل ضایعه ای که رشدش باعث شده، ریشه ی زندگی خانوادگی از هم بپاشد، با چنین دیدگاهی، منظور از فردگرایی خودشیفتگی است. اما فردگرایی تنها خودمحوری و به خودفکر کردن نیست.» در توضیح فردگرایی به عنوان امری مثبت در جوامع مدرن، اینگونه بیان میشود که: «خوددوستی، یعنی ارزش گذاشتن روی خود، خواسته ها و نیازهای خود و احترام گذاشتن به آنها» و همچنین « میتوان گفت کسی که خودش را دوست نداشته باشد و خواسته های خودش را نشناسد و به آنها احترام نگذارد، ناتوان از دوست داشتن دیگری است.»
«در یک رابطه عاطفی سالم که بر اساس خوددوستی بنیان گذاشته شده، ازدواج به معنای فداکردن خود برای دیگری با هر شرایطی نیست.»
در یک رابطه عاطفی مانند ازدواج، کی باید به طلاق اندیشید؟
جدایی اولین راه حل برای رابطه های به بن بست رسیده نمیباشد. کمک گرفتن از فرد ثالثِ تعلیم دیده ی روان درمانگر، مشاور یا روانشناس برای بررسی امکان بازسازی یک رابطه بیمار توصیه میشود، «رابطه چیزی نیست که یک نفره بتوان آنرا تغییر داد. دو نفر (نه حتما به یک اندازه) باید تمایل به تغییر داشته باشند و نیاز به تغییر و وجود مشکل در خود یا رابطه، یا هر دو را هم بپذیرند. اگر مشکل پذیرفته شد، تلاش دو جانبه برای رسیدن به راه حل سخت نیست.»
چطور بیخیالش بشم و دوستش نداشته باشم؟
علت قطع این رابطه را دقیقاً بررسی کنید
در قدم اول باید علت دقیق تمام شدن رابطه خود را بررسی کنید. این کار به شما کمک میکند تا بتوانید ضعف های رفتاری خودتان را پیدا کنید و برای حل آنها به دنبال راه حل باشید. برخی از رفتارهای ما در رابطه های مختلف تکرار میشود و گاهی همین رفتارهای خاص باعث میشود تا شما رابطه خوب و سالمی را تجربه نکنید.
او را دائماً چک نکنید!
چک کردن مداوم طرف مقابل پس از قطع ارتباط، اتفاقی طبیعی است. ممکن است سوالاتی مانند: «یعنی اونم از من دل کنده؟»، «اون الان داره چیکار میکنه»، «نکنه با کسی دیگه رفته تو رابطه»، «نکنه بیخیالم شده باشه؟»ذهن شما را مشغول کرده باشد و همین موضوع باعث شود شما نتوانید به مسائل زندگی خودتان تمرکزی داشته باشید. بنابراین چک کردن رفتارها و صفحات او در فضای مجازی نباید زمان زیادی در طی روز از شما بگیرد.
یکی از راه حل های مشاور این است که تعداد این رفتار چک کردن باید به مرور زمان کاهش پیدا کند و مثلا اگر در طی یک روز ۳ ساعت او را چک میکردید باید روزی ۱۵ دقیقه این زمان را کمتر کنید تا به صفر برسد و دیگر او را پیگیری نکنید.
سراغ جعبه خاطرات نروید!
مرور کردن خاطرات و وسایل و هدایای که در طی رابطه برای شما تهیه کرده است، مانند دست بردن به کندوی زنبورعسل است! بنابراین تا جای ممکن هرچیزی که یادآور خاطرات او است را کنار بگذارید تا بتوانید از او دل بکنید.
مراقب خورد و خوراکتان باشید
از نشانه های داشتن حال بد، بهم خوردن سیستم خواب و خوراک شماست. در ابتدای قطع رابطه عاطفی، طبیعی است که نتوانید وضعیت پیش آمده را بپذیرید، اما اگر به مرور زمان شما نتوانستید مدیریت درستی روی سیستم خواب و خوراکتان ایجاد کنید، مثلا دیر به خواب میروید، کابوس میبینید، وزنتان کاهش یا افزایش شدیدی پیدا کند، زمان آن رسیده است که با یک مشاور در این مورد صحبت کنید.
دوستان مشترک، موقتاً ممنوع!
اگر در رابطه تان دوست مشترک داشته اید، بهتر است برای مدتی دیدن و ارتباط با آنها را قطع کنید. آنها یادآور خاطرات رابطه شما هستند و حتی ممکن است با سوالات و پرس وجوهای خود شما را اذیت کنند. بنابراین بهترین راهکار این است تا وقتی که آمادگی پیدا نکردید، ملاقات و ارتباط با آنها را به تعویق بیاندازید.
با احساساتتان مبارزه نکنید!
اینکه هرکجا میروید تصویر او را میبینید، صدای او را میشنوید، عطر خاصی شما را یاد او می اندازد، کاملا طبیعی است! شما سالم هستید و این نشانه های درد یعنی دچار مشکلی نیستید، بلکه به علت شکست عاطفی برای مدتی این حالت ها را خواهید داشت. این احساسات را بپذیرید و با آنها نجنگید. جنگیدن با احساسات آنها را قویتر میکند. به جای جنگیدن با احساس، آنها را بپذیرید.
سریعاً وارد رابطه دیگر نشوید!
اشتباه ترین کار ممکن این است که شما برای فراموش کردن و دل کندن عشقتان وارد رابطه دیگری شوید. اگر بلافاصله برای فراموش کردن عشقتان با یک نفر جدید یا حتی افراد جدیدی آشنا شوید، دائماً فرد جدید را با عشق سابقتان مقایسه میکنید، ممکن است خشم خود را از عشق سابق به نفر جدید منتقل کنید و حتی گاهی او را عمداً ترک کنید تا از عشقتان انتقام بگیرید! به همین دلیل برای دل کندن از رابطه خود به هیچوجه بلافاصله وارد رابطه جدید نشوید.
خودتان و او را ببخشید
بخشیدن یک فرایند است که به مرور زمان اتفاق میافتد. اگر شما دائماً به رفتارهای بد خودتان در رابطه فکر کنید، دچار خودسرزنشی میشوید که مقدمه افسردگی است! اگر رفتارها و ضعف های او را مکرراً مرور کنید، چیزی جز کینه و خشم در شما تقویت نمیشود. پس راه بخشیدن خودتان و او را یاد بگیرید.
برای او نامه بنویسید ولی نفرستید!
یکی از راه های مدیریت احساسات تلخی که بعد از جدایی وجود دارد، نوشتن نامه برای عشق سابقتان است، البته این نامه ها هرگز پست نخواهد شد! هدف اصلی این نامه این است که شما وقتی به او دیگر دسترسی ندارید، بتوانید حرف ها و احساسات ناگفته خود را برای او بنویسید، خشم خود را تخلیه کنید و در نهایت احساس سبکی و راحتی پس از نوشتن این نامه ها را تجربه کنید. تحقیقات زیادی ثابت کرده اند که نوشتن به مرور باعث کاهش احساسات و هیجانات شدید در شما میشود.
حمایت دوستان همدل را فراموش نکنید
یکی از مهمترین حامیان شما بعد از شکست در رابطه عاطفی، دوستان همراه و همدل شما هستند. این افراد میتوانند ویژگی های مثبت شما را یادآوری کنند و عزت نفسی که پس از قطع رابطه کاهش پیدا کرده است را افزایش بدهند تا شما بتوانید خودتان را بیشتر دوست داشته باشید.
سوالات متداول
چقدر باید زمان بگذره تا بتونم بی خیال عشقم بشم؟
برای هر فردی زمان کنار آمدن با ضربه عشقی، متفاوت است و بستگی به کیفیت رابطه و زمان آن دارد. هرچه شما سرمایه گذاری بیشتری در رابطه کرده باشید، نیاز به زمان بیشتری برای فراموش کردن او و بیخیال شدنش دارید.
من هنوزم میبینمش، نمیتونم اینجوری فراموشش کنم؟
دیدن او به هر دلیلی باعث میشود که شما سخت تر به مرحله پذیرش برسید، ولی اصلا به این معنی نیست که نمیتوانید او را فراموش کنید. شما میتوانید مثل یک آشنا با او برخورد داشته باشید اما صمیمیت و زیرنظر گرفتن او کار اشتباهی است.
اون خیلی خوب بود، چطوری دیگه دوستش نداشته باشم؟
ممکن است وقتی شما در مرحله چانه زنی سوگ قرار گرفته باشید، دائماً خودتان را سرزنش کنید که او کیس بسیار مناسبی برای شما بوده است و این شما هستید که ضرر کرده اید و او را از دست داده اید. معمولا بودن در این مرحله باعث میشود که شما تمایل داشته باشید که به رابطه بازگردید. اما قبل از هر چیز سهم خودتان و طرف مقابل را در قطع شدن رابطه مجدداً ارزیابی کنید.
کنترل زندگیم از دستم خارج شده و نمیتونم کاری کنم، چیکار کنم؟
اگر مدت طولانی از این اتفاق میگذرد و هنوز نتوانسته اید به زندگی عادی برگردید، حتماً باید به روانشناسان و مشاور مراجعه کنید. اگر به تازگی رابطه تان تمام شده است، بیحالی و کرختی و عدم انجام کارهای روزمره کاملا طبیعی است، اما این مسأله نباید طول بکشد.
نمیشه برای دل کندن ازش یه مدت دوست معمولی باشیم؟
رابطه هیچوقت به مرحله پایین تر برنمیگردد. وقتی شما سابقه رابطه عاطفی را باهم داشته باشید، نمیتوانید با کنار گذاشتن این احساسات، او را شبیه به یک دوست معمولی ببینید. این درخواست از طرف شما یا طرف مقابل، نشان میدهد که تمام شدن این رابطه را انکار میکنید و نپذیرفته اید که رابطه شما برای همیشه تمام شده است. بنابراین دوست معمولی بودن کاملا اشتباه است.
درباره رضا بیرانوند
رضا بیرانوند روانشناس عمومی مشاور و برنامه ریز موفقیت در زندگی کارشناس و مشاور برنامه های صدا و سیما مشاوره حضوری با بیش از 2000نفر به صورت خصوصی حضور دربیش از 1000برنامه رادیویی و تلویزیونی کارشناس شبکه های تلویزیونی دو-چهار-پنج کارشناس شبکه های رادیویی جوان-ایران-فرهنگ-اقتصاد مولف و مبتکر شیوه های نوین در علوم مشاوره و روانشناسی
نوشته های بیشتر از رضا بیرانوند